عــــــاشــــقـــــــان از هــــم جـــــــــدا
داستان عاشقانه واقعی.شهر عاشقانه
يك نفر براي يك نفر دلش گرفته است
از غروب جمعه بيشتر دلش گرفته است
يك نفر شبيه آب، يك نفر شبيه خاك
خاك تشنه،سوخته،پكر،دلش گرفته است
يك نفر شبيه قاصدك هميشه در سفر
يك نفر هميشه بي خبر دلش گرفته است
يك نفر به عمق چشمش اشك خيمه مي زند
مثل بغض ابر آنقدر دلش گرفته است
كه آسمان براي چشم هاي غصه دار او
مثل هر غروب ، هر سحر ، دلش گرفته است
آسمان! به آفتاب مهربان من بگو
گاه گاه ، بي بهانه ، گر دلش گرفته است
يك نفر شبيه ابر بي حضور آفتاب
باز از هميشه بيشتر دلش گرفته است
او مي دود و كوچه كوچه داد مي زند
يك نفر براي يك نفر ، دلش گرفته است
نظرات شما عزیزان:
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |